دیانا

عمه جون ببخشيد كه چن وختي درگير بود مامانم نتونست برام عكس بزاره حالا يه عالمه عسك ميزارم فقط عكسا به ترتيب نيس يكي مال پارساله يكي مال امساله خاله قزي خانم ديانا بادامن چين چيني ميميرم براي خودشو اين دامنش. وقتي پوشوندم براش انقده ذوقيدم كه. جو گرفت منو كلي ازش عكس انداختم.   اي قربون اون لباي قلوه ايت اينجا معلوم نيس لبشا ...

تازگيا ياد گرفته اله اكبرميگه. حتمنم بايد يه چيزي سرش كنه. انقدر كه دخترم با حيايه. اين كارو از مادربزرگش ياد گرفته. حتمنم بايد كنار بشينيمو باهاش اله اكبر بازي كنيم.     آخه دختر حواست به نمازت باشه. شيطوني بسه.  ...

نوار اعلام وضعيت سني ديانا خانم جانم http://tickers.cafemom.com/t/eNortjKzUjK0NDS1sFCyBlwwFbEC3Q,,24.png ...

عكساي تولد ديانا خانم يه ساله اين لباسشو خيلي دوس دارم براي شيش ماهگيشه، به زور تنش كردم كه يه عكس بندازم . بيچاره بچه ام همه ي گوشتاش زده بود بيرون. خودم نفسم بند اومد. ببخشيد دخترم بكشمو خشگلم كنه ديگه. ديانا اينجا داره نقشه ميكشه كه چطوري ميشه به كيك حمله كنه. يه ذره دستمو شل ميكردم زود شيرجه ميزد. تو اين سه تاعكس كشت مارو تا يه عكس ازش بگيريم. ميخواستم لباسشو عوض كنم ديدم نميزاره مجبور شديم با همين يه لباس بندازيم. انقدر ادا درآورديم كه يه ذره بخنده نخنديد كه . خودمون خندمون گرفته بود از قيافمون. آخرش به فكرم رسيد كه يه گل بدم دستش كه كارساز شد يه لبخند كوچولو زد.   ...